Sunday, August 2, 2009

2=1

روسری سیاه اش را برداشت
درگیر مُد مانده
سرش را تراشیده بود
خندیدم
#
سرطان ام که محرز شد
روسری را آورد
موهایش بلند شده
#
سرم را خودش تراشید
هر دو خندیدیم

No comments:

Post a Comment